فرشتگان «شهاب» و «طارق»؛ گوش قلبی، چشم بصیرت و نگهبانی آسمان روح انسان
این نوشتار تلاش میکند با تکیه بر آیات ۱۶ تا ۱۸ سوره حجر و پیوند آن با سوره طارق و دیگر
آیات و روایات، دو نیروی ملکوتیِ «شهاب» و «طارق» را به خواننده معرفی کند؛
نه به عنوان افسانه، بلکه به عنوان یک مدل عرفانی–قرآنی برای فهم
گوش قلبی، چشم بصیرت، و حفاظت الهی از مسیر سالک.
در این نگاه، «بروج» بهعنوان نشانههای هدایت، «شهاب» بهعنوان نورِ دفعکنندهی وسوسه،
و «طارق» بهعنوان صیحهی بیدارباش، در آسمانِ روحانی انسان معنا مییابند؛
تا سالک بداند هم گوش او در معرض وسوسه است، هم چشم او نیازمند نور هدایت.
۱. آیات ۱۶ تا ۱۸ سوره حجر و نقشه آسمان روحانی
﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ (١٦) وَحَفِظْنَاهَا
مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ (١٧) إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ (١٨)﴾«و بیگمان در آسمان برجهایی قرار دادیم و آن را برای ناظرین آراستیم، و آن را از هر شیطان راندهشدهای
حفظ کردیم؛ مگر آنکه دزدانه گوش فراگیرد، که در این صورت شهابِ آشکاری او را دنبال میکند.»
در تفسیر ظاهری، «بروج» به صورتهای فلکی و مدارهای منظم ستارگان اشاره دارد که آسمان را
برای ناظرین زیبا و قابل جهتیابی میکند. اما در نگاه عرفانی و باطنی
آسمانِ بالای سر ما، آینهای از آسمان درون ما است:
- بروج = مراتب و ملکات نورانی در روح انسان (ایمان، صبر، صدق، توکل، محبت، ولایت…)
- ناظرین = صاحبان چشم بصیرت که در آسمان بیرون و درون نشانههای هدایت را میبینند
- حفظ از شیطان = صیانت از این آسمان روحانی در برابر نفوذ وسوسههای شیطانی
- استراق سمع = نفوذ پنهانی در «گوش قلب» بین بنده و خدا
- شهاب مبین = تجلی نوری که این نفوذ را میسوزاند و راه را پاکسازی میکند
پس محور اصلی این سه آیه، حفاظت الهی از فضای دریافت وحی و الهام است؛
چه در آسمان کیهانی، چه در آسمانِ عقل و قلب انسان.
۲. گوش قلبی و چشم بصیرت؛ دو درگاه اصلی ادراک معنوی
قرآن برای تبیین ادراک معنوی، دو مفهوم کلیدی را بهکار میبرد:
سمع (گوش) و بصر (چشم).
این دو تنها اعضای جسمانی نیستند، بلکه دو درگاه وجودی برای دریافت و شهود حقیقتاند.
۲.۱. گوش قلبی (سمع)
﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾ (ق/٣٧)
«بیگمان در این (آیات) تذکری است برای آنکه دل دارد یا گوش فرا میدهد در حالیکه حاضر و هشیار است.»
در این آیه، القاء السمع به معنای گوشسپردنِ آگاهانه است؛
یعنی گوش، فقط ابزار فیزیکی نیست بلکه
گوش قلب است که میتواند:
- الهام رحمانی را دریافت کند،
- وسوسه شیطانی را هم دریافت کند،
- صیحه و نداء الهی را بشنود.
۲.۲. چشم بصیرت (بصر)
﴿فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾ (ق/٢٢)
«پس پردهات را از تو برداشتیم و امروز دیدگانت تیزبین است.»
بصر در اینجا، دیدنِ جسمی نیست؛ بلکه چشمِ روح و بصیرت است
که با برداشته شدن حجابها، حقایق را «بهوضوح» میبیند.
در روایات نیز آمده است:
«اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ.»
(منسوب به پیامبر اکرم(ص)، مورد استناد در منابع شیعه و اهلسنت)
یعنی: از تیزبینیِ مؤمن بپرهیزید که او با نور خدا مینگرد.
این همان چشم بصیرت است که در کنار گوش قلبی، ساختار ادراک معنوی انسان را میسازد.
۳. شیطان، استراق سمع و تحریف صداهای درونی
قرآن در سوره ناس، ریشهی نفوذ شیطان را اینگونه بیان میکند:
﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (٤) الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (٥)﴾ (ناس/٤–٥)
«از شر وسوسهگرِ پنهانشوندهای که در سینههای مردم وسوسه میکند.»
در روایات آمده است که شیطان در مجرای جان انسان
همچون جریان خون حرکت میکند و
وسوسه را در سینه و سمعِ قلب مینشاند.
این همان چیزی است که در آیه ۱۸ حجر با تعبیر
استراق السمع آمده است:
او میان بنده و الهام حق، در ساحتِ شنیداری، نفوذ میکند.
هدف این نفوذ چیست؟
- تحریف پیامهای الهی که به قلب میرسد،
- ساختن «صداهای مجازی» در ذهن سالک،
- جایگزین کردن الهامات با وسوسهها.
قرآن درباره روشِ نابودی باطل میفرماید:
﴿بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ﴾ (انبیاء/١٨)
«بلکه حق را بر باطل میکوبیم، پس آنرا درهم میشکند و ناگاه باطل نابود میگردد.»
این آیه، توضیح باطنی همان شهاب مبین است:
نور حق بر تاریکیِ وسوسه فرود میآید و آن را درهم میشکند.
۴. فرشته «شهاب»: نورِ نگهبانِ آسمان سمع
در آیه ۱۸ حجر، چنین میخوانیم:
﴿إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ﴾ (حجر/١٨)
«شهاب» در ظاهر به معنای شعله آتش یا شهابسنگ است،
اما در نگاه روایی و عرفانی، تجلّی نوری است که از سوی عالَم ملائکه پرتاب میشود.
در روایات (مانند کافی و تفسیر قمی) از امام صادق(ع) نقل شده که:
«الشُّهُبُ نِيرَانٌ يُرْمَى بِهَا الشَّيَاطِينُ لِئَلَّا يَسْتَرِقُوا السَّمْعَ.»
(مضمون روایات تفسیر قمی و کافی، باب صفة الملائکة)
یعنی: شهاب آتشی است که با آن شیاطین را میزنند تا استراق سمع نکنند.
با تأویل عرفانی، میتوان گفت:
- «شهاب» = نور بصیرت و ولایت که بر وسوسههای شنیداری فرود میآید،
- کار او = دفع وسوسه از گوش قلبی، حتی اگر وسوسه از راه «صوت» وارد شده باشد،
- اثر او = پاکسازی آسمانِ روح از صداهای مجازی و الهامات جعلی.
در این نگاه، شهاب را میتوان
به مثابه فرشتهای نوری در نظر گرفت که مأموریتاش
امنیت الهی در کانال «سمع» است:
هر جا سالک بین خود و خدا صدای آلودهای را وارد کند،
نور شهاب – اگر او رو به خدا داشته باشد – آن را میسوزاند.
۵. فرشته «طارق»: صیحه بیدارباش برای چشم و گوشِ سالک
در سوره طارق، خداوند سوگند میخورد:
﴿وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ (١) وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ (٢) النَّجْمُ الثَّاقِبُ (٣)﴾ (طارق/١–٣)
«سوگند به آسمان و کوبنده شب! و چه میدانی طارق چیست؟
آن ستارهی نفوذکننده (در تاریکی) است.»
«طارق» در لغت به معنای کوبنده، درزننده، و کوبنده درِ شب است.
در باطن، میتوان آن را به ندای بیدارباش تعبیر کرد:
صیحهای که:
- در دلِ تاریکی، سالک را بیدار میکند،
- در غفلت، بر درِ قلب میکوبد،
- و او را متوجه حضور خدا و قیامت میسازد.
در روایات اخلاقی شبیه این مضمون میخوانیم که:
«المؤمنُ بَیْنَ مَخافَتَیْنِ: ذَنْبٍ مَضى لا یَدْری ما اللهُ صانِعٌ فیهِ،
و عُمُرٍ بَقِیَ لا یَدْری ما یَکْتَسِبُ فیهِ.»(نهجالبلاغه، حِکَم امیرالمؤمنین(ع)، مضمون)
چنین عالمی، نیازمند «بیدارباش دائم» است؛
این بیدارباش، در سطح «صوت» و «ندا» عمل میکند:
فرشته طارق نماد همین صیحههای الهی در زندگی ماست:
گاهی در آیهای، گاهی در حادثهای، گاهی در سخن دوستی، گاهی در ندامت درونی.
تفاوت کارکرد:
- شهاب = نور دفاعی، نابودکنندهی نفوذ شیطانی
- طارق = صیحه بیدارباش، برانگیزانندهی توجه و توبه
۶. شیطان، حجاب و نورهای مجازی
شیطان نمیتواند نور خدا را خاموش کند؛ قرآن بهروشنی میفرماید:
﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ﴾ (صف/٨)
«میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، در حالیکه خدا نور خود را کامل خواهد کرد.»
اما شیطان چه میکند؟
- ایجاد حجاب در قلب: غفلت، شهوت، تکبّر، ترس، حسد…
- ساخت نورهای مجازی: زیبا جلوه دادن باطل.
﴿وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ﴾ (نحل/٦٣)
«و شیطان اعمالشان را در نظرشان زیبا جلوه داد.»
این همان «آینههای فریبنده» است که نور را میشکنند و تصاویر کاذب میسازند.
وظیفهی شهاب، شکستن این آینههای مجازی و سوزاندن این نورهای جعلی است،
و وظیفهی طارق، بیدار کردن صاحب دل از خواب غفلت است تا
رو به نور حقیقی کند.
۷. جمعبندی: شهاب و طارق در زندگی روزمره مؤمن
در جمعبندی میتوان گفت:
-
بروج: مراتب و ارزشهای بلند انسانی در آسمان روح، نشانههایی برای
ناظرینِ صاحب بصیرت. - گوش قلبی: محل ورود الهام و وسوسه؛ اگر مراقبت نشود، استراق سمعِ شیطان در آن رخ میدهد.
- چشم بصیرت: محل ظهور نور حق؛ وقتی شهاب میآید، حقیقت را روشن میکند و باطل را میسوزاند.
-
فرشته شهاب: تجلی نور الهی و ولایت در وجود مؤمن که
وسوسههای شنیداری و الهامات جعلی را دفع میکند. -
فرشته طارق: تجلی نداء و صیحهی الهی که در لحظات غفلت،
بر در قلب میکوبد و انسان را بیدار میکند.
هرگاه مؤمن در زندگی خود:
- از خدا نور بصیرت و هدایت بخواهد،
- به ذکر، قرآن، و ولایت اهلبیت(ع) تمسک جوید،
- و نسبت به صداهای درونی (ترسها، وسوسهها، توجیهها) هوشیار باشد،
در حقیقت، آسمان روح خود را در معرض دو نیروی الهی قرار داده است:
شهابِ نورانی که وسوسهها را میسوزاند،
و طارقِ بیدارگر که او را از خواب غفلت برمیخیزاند.
اینگونه، تفسیر آیات ۱۶ تا ۱۸ سوره حجر،
برای ما از یک توصیف کیهانی،
به یک نقشهی عرفانی برای مدیریت گوش قلبی و چشم بصیرت در مسیر سلوک
تبدیل میشود.
